رباعی و دوبیتی های فاطمیه

كمي از غسل زير پيرهن ماند
كمي از خون خشكه بر بدن ماند
كفن را در بغل بگرفت و بو كرد
همان طفلي كه آخر بي كفن ماند

*****************

كجا خاكش كنم امشب خدايا
چگونه من بشويم جسم زهرا
رمق ديگر ندارم تا گذارم
به روي دوش خود تابوت او را
سروده كمال مومني

*****************
 
تو را در نيمه شب در خاك كردم
زداغت سينه ام را چاك كردم
براي اينكه طفلانت نبینند
همه آثار خونت پاك كردم
سروده كمال مومني

*****************
 
نشستم دل شكسته در كنارش
در آوردم به زاري گوشوارش
الهي من بميرم زين مصيبت
كه ديدم رنگ نيلي در عذارش

*****************
 
الا ای چاه يارم را گرفتند
گلم، باغم، بهارم را گرفتند
ميان کوچه‏ها با ضرب سيلي
همه دار و ندارم را گرفتند

*****************
 
چنان دست عدو  آتش برافروخت
که حتی میخ در در شعله اش سوخت
نداند کس بجز مولی المَوالی
چگونه میخ در آن سینه را دوخت

*****************
 
تو که بر بی کسـی هامون دلیـلی
تو کـه خـلوت سـرای جبـرئیلی
چـرا داره فقـط رنگـین کـمونت
سه رنگ! اونم کبود و سرخ و نیلی

*****************
 
نگاهِ سردِ مردم بود و آتش
صدا بين صدا گم بود و آتش
بجاي تسليت با دسته ي گل
هجوم قوم هيضم بود و آتش

*****************
 
دعای زیر لب دارم شبانه
توآمین گوی ای ماه یگانه
الهی هیچ مظلومی نبیند
عزیزش را به زیر تازیانه
*****************
 
غم طفلی فراموشم نرفته
که بارغصه از دوشم نرفته
گذشته سالها از کوچه اما
صدای سیلی از گوشم نرفته
*****************

گرفتي از مدينه گفتنت را
دريغ از من نمودي ديدنت را
ولي با من بگو ساعت به ساعت
چرا كردي عوض پيراهنت را
*****************


كمي از غسل زير پيرهن ماند
كمي از خون خشك بر بدن ماند
كفن را در بغل بگرفت و بو كرد
همان طفلي كه آخر بي كفن ماند
*****************
 
یتیمان جز دو چشم تر ندارند
به غیر از خاک غم بر سر ندارند
چو مادر مرده ها باید فغان کرد
که طفلان علی مادر ندارند
*****************
 
 
چه حالی داده دل را دست مادر
که می شستی زدنیا دست مادر
از آن سیلی مگر چشمت نمی دید
که می جستی مرا با دست مادر
*****************
 
الهي داد از اين دل داد  از اين دل
كنار قبر زهرا كرده منزل
بگو زهرا زجا خيزد ببيند
كه ا شك ديده كردخاك او گل
*****************
 
چه فخري خالق از تو بنده كرده
كه خونت دين حق زيبنده كرده
ولي زهرا: محبتهاي زينب
علي را روز و شب شرمنده كرده
*****************
 
چنان داغت دلم غمناك كرده
كه دست من تو را در خاك كرده
بجايت زينب مظلومه تو
غبار غم ز رويم پاك كرده
*****************
 
ز سو زدل كنم گريه برايت
كه ديگر نشنوم زهرا صدايت
در و ديوار خانه با نگاهم
بيادم آورد آ ن ناله هايت
*****************
 
كنار تربتت اندر دل شب
بود نام تو زهرا جاري از لب
به خانه تا روم با ديده تر
كشد ناز مرا مظلومه زينب
*****************
 
اگر محور به هر امكان علي بود
ولي بر فاطمه مهمان علي بود
كنار تربتت مظلومه زهرا
سر شب تا سحر گريان علي بود
*****************
 
چه شبهايي به يادت گريه كردم
زديده دامنم پر لاله كردم
دگر نبود توانم خيزم از جا
نهان تا كه تو هجده ساله كردم
*****************
 
غم دوران من گردد يتيمي
كه هم پيمان من گردد يتيمي
من از قد كمانت حتم دارم
بلاي جان من گردد يتيمي
*****************
 
نمي گويم كه تو نا مهرباني
زبس خون رفته از تو ناتواني
دلم خواهد در آغوشم بگيري
چه سازم كه شكسته استخواني
*****************
 
مكن مخفي به سينه آه، مادر
مرا كن از غمت آگاه ،مادر
مشو راضي پس از تو زنده باشم
گل خود را ببر همراه ،مادر
*****************
 
همي گردم به دنبال بهانه
زنم بوسه به جاي تازيانه
چو لبخند از لبانت رفته مادر
صفائي نيست در اين آشيانه
*****************
 
تو كه ركن تمام كائناتي
چرا با كودكان كم التفاتي
گمانم قبل تو زينب بميرد
شنيده ناله ي عجل وفاتي
*****************
تمناي دل زينب همينه
كه روي زانو مادر بشينه
الهي اين چه درد بي دوائي است
كه دختر روي مادر را نبينه
*****************
 
چو مي اُفتد به چشمم گاهواره
نفس مي گردد از غم پُر شماره
الهي كاش محسن در برم بود
نمي شد قلبم از كين پاره پاره
كمال مومني
*****************
 
تو هم با کوفه هم دستی مدینه
نمک خوردی ولی پستی مدینه
کسی بر بازوی زهرا نمی زد
اگر دستم نمی بستی مدینه
شیخ رضا جعفری
*****************
 
تورا خلاق داور می شناسد
پس از خالق پیمبر می شناسد
تو هستی کوثر ختم رسولان
توراساقی کوثر می شناسد
*****************
تو در خلقت بهین فصل الخطابی
تو نوری – فوق نور آفتابی
کتاب آسمانی هست قرآن
ولی تو – فاطمه ام الکتابی
*****************
 
توئی سر چشمه نور هدایت
توئی سر منشاء جود وعنایت
میان اینهمه مخلوق عالم
توئی تنها ترین یار ولایت
*****************
 
خدا یا فاطمه رفته زدستم
زداغ ماتمش از پا نشستم
به دست بی رمق با اشک دیده
دو چشم نیمه بازش را ببستم
*****************
 
زهجرانت به دل دارم شراره
زمژگان ریزم از داغت ستاره
منم هفت آسمان درد و غریبی
بر آ ای ماه من شب شد دوباره
*****************
 
تمام هستیم رفته زدستم
کنار قبر تو تنها نشستم
جوانمرگ علی ئر ماتم تو
زاشک دیدگانم حجله بستم
*****************
 
نمک برزخم پاشیدند ورفتند
گلم را با لگد چیدند ورفتند
شرار آتش از کاشانه بر خواست
همه این صحنه رادیدند ورفتند
*****************
 
سیه پوشیده باغ وسرو وسنبل
ندارد باغبان دیگر تحمل
فلک با من بگو در طول عمرت
کجا دیدی چهل گلچین ویک گل
*****************
 
خدا داند دلم خون گریه میکرد
به حالت  دشت وهامون گریه می کرد
ندیدم زخم پهلو را در آن شب
ولی دیدم کفن خون گریه می کرد
*****************
 
كشي از سينه آهي گاهگاهي
روي در خانه راهي، گاهگاهي
مپوشان رخ زروي محرم خود
به سويم كن نگاهي، گاهگاهي
*****************
 
تو را در نيمۀ شب خاك كردم
گريبانم زداغت چاك كردم
براي اينكه طفلانت نميرَند
همه آثار خونت پاك كردم
*****************
 
گرفتي لطف حيدر گفتنت را
دريغ از من نمودي ديدنت را
ولي با من بگو ساعت به ساعت
چرا كردي عوض پيراهنت را
*****************
 
فلک بامن بسی کین گستری کرد
نصیب دخترم بی مادری کرد
بگو با بلبلان گلچین به کوچه
گل سرخ مرا نیلو فری کرد
*****************
 
گل امید وعشقم رفته در خاک
دلم خون است ودارم سینه چاک
چو طفلم طفل اشک من ببیند
کند چون مادرش اشک مرا پاک
*****************
 
نِشستَم دل شكسته در كنارش
درآوردم به زاري گوشوارش
الهي من بميرم زين مصيبت
كه ديدم رنگ نيلي در عُذارش
*****************
 
خدا یا فاطمه رفته زدستم
زداغ ماتمش از پا نشستم
به دست بی رمق با اشک دیده
دو چشم نیمه بازش را ببستم
*****************
 
بساط عشق من بر چید گلچین
به زخم من نمک پاشید گلچین
کنار پیکر بی جان یاسم
به اشک حسرتم خندید گلچین
*****************
 
تو که با غربت من آشنائی
اسیر غصه ها گشتم کجائی
به پرس از حال زارم تا بگویم
علی را می کشد درد جدائی
*****************
 
دو چشمون تر تو آتشم زد
غم ویرانگر تو آتشم زد
اگر چه هر نگاهت شعله ای داشت
نگا ه آخر تو آتشم زد
*****************
 
غمت برده زدل تاب وتوانم
تو رفتی من چرا باید بمانم
گلویم آنچنان از گریه بستم
که نتوان بهر تو قرآن بخوانم
*****************
 
دعای زیر لب دارم شبانه
توآمین گوی ای ماه یگانه
الهی هیچ مظلومی نبیند
عزیزش را به زیر تازیانه
*****************
 
شرار دل به گردونم بریزد
به دامن اشک گلگونم بریزد
پس از مرگ تو چشمم مانده در راه
که قاتل آید و خونم بریزد
*****************
 
اگر شمعی کند حرف مرا گوش
کند در سوختن خودرا فراموش
خموشی هر چراغی دارد اما
چراغ من  شده بی وقت خاموش
*****************
 
فلک شمع مرا کردی تو خاموش
غم هجرش نمی گرذدد فراموش
هنوزم نالۀ جانسوز زهرا
رسد از این در ودیوار بر گوش
 
*****************
 
نگاه نور عینت آتشم زد
تماشای حسینت آتشم زد
تنت رادر کفن پیچیدم آن شب
سکوت زینبینت آتشم زد
*****************
 
بیا باهم نماز شب بخوانیم
دعای دل به تاب وتب بخوانیم
کتاب قصۀ غم های خود را
نهان از دیدۀ زینب بخوانیم
*****************
 
پس از تو همچنان مرغ اسیرم
که هم از لانه هم از دانه سیرم
بجان باغبان ای گل دعا کن
که امشب در قفس تنها بمیرم
*****************
 
گل من چون تورا در گِل بپوشم
زهجران تو خون دل بنوشم
در ایام جوانی قسمتم شد
که تابوت تورا گیرم به دوشم
*****************
 
الهی کلبه ام را غم گرفته
دل محزون من ماتم گرفته
شرار شعله های در که بر خاست
گلم را خصم از دستم گرفته
*****************
 
الهی دست من را بسته بودند
حریم خانهام بشکسته بودند
به ضرب تازیانه آن جماعت
تن یار مرا را آزرده بودند
*****************
 
بیا ای دل برون از سینۀ من
که رفته دلبر دیرینۀ من
شنیدم در میان کوچه دستی
به سنگ گین شکست آئینۀ من
*****************
 
قمر از ابر غم گشته سیه پوش
چراغم کرد سوسو گشت خاموش
ببین زین تن دگر چیزی نما نده
بگیر ای قبر جان من در آغوش
*****************
 
چه زود ای باغ شادابم فسردی
چرا خون جای اشک لاله خوردی
نگویم از چه رفتی لیک پرسم
چرا رفتی مرا با خود نبردی
*****************
 
تجسم مي كنم من كربلا را
سر خونين تو بر نيزه ها را
بميرم آن زماني را كه دشمن
زند با تازيانه بچه ها را
*****************
 
من و اين روزهاي قدكماني
تو و آن روزهايي را كه داني
اگر از سر كشيدند چادرت را
فراموشم نكن تا مي تواني
*****************
 
چو مي اُفتد به چشمم گاهواره
نفس مي گردد از غم پُر شماره
الهي كاش محسن در برم بود
نمي شد قلبم از كين پاره پاره
*****************
 
 
نمي شد باورم زهرا نباشد
به خانه نغمه ي امّا نباشد
خدايا دخترم مي گِريد اينكه
نماز مادرش برپا نباشد
سروده كمال مومني
*****************
 
بخواب اينجا كه از سيلي خبر نيست
نشاني از عدوي پر شرر نيست
سلامم را به بابا گر رساندي
بگو ياري براي من دگر نيست
سروده كمال مومني
*****************
 

چو گفتند از ولايت دست بردار
به ميخ در نوشتم روى ديوار
خدايا تا ظهور دولت يار
خودت خط ولايت را نگهدار
*****************

ز داغ آن گل خوشبو چه گويم
نگويم گر ز حال او چه گويم
شكفته بغض طبعم آى مردم
نگويم گر از آن پهلو چه گويم
*****************
 گلاب چشم هايش رود رود است
به چشمش آسمانها غرق دود است
شكسته قامت مولا از آن رو
كه رنگ چهره زهرا كبود است
*****************
 
تو را هر كس ندارد دل ندارد
ميان سينه جز باطل ندارد
دلم را هدیه دادم بر تو مادر
نوشتم روي آن قابل ندارد
*****************
 
پس از تو همچنان مرغ اسیرم
که هم از لانه هم از دانه سیرم
بجان باغبان ای گل دعا کن
که امشب در قفس تنها بمیرم
*****************
 
گل من چون تورا در گِل بپوشم
زهجران تو خون دل بنوشم
در ایام جوانی قسمتم شد
که تابوت تورا گیرم به دوشم
*****************
 
الهی کلبه ام را غم گرفته
دل محزون من ماتم گرفته
شرار شعله های در که بر خاست
گلم را خصم از دستم گرفته
*****************
 
الهی دست من را بسته بودند
حریم خانه ام بشکسته بودند
به ضرب تازیانه آن جماعت
تن یار علی را خسته بودند
*****************
 
بیا ای دل برون از سینۀ من
که رفته دلبر دیرینۀ من
شنیدم در میان کوچه دستی
به سنگ کین شکست آئینۀ من
*****************
 
قمر از ابر غم گشته سیه پوش
چراغم کرد سوسو گشت خاموش
ببین زین تن دگر چیزی نما نده
بگیر ای قبر جان من در آغوش
*****************
 
چه زود ای باغ شادابم فسردی
چرا خون جای اشک لاله خوردی
نگویم از چه رفتی لیک پرسم
چرا رفتی مرا با خود نبردی
*****************
 
نگاه سرد مردم بود و آتش
صدا بين صدا گم بود و آتش
بجاي تسليت با دسته ي گل
هجوم قوم هيضم بود و آتش
*****************
 
گرفتي از مدينه گفتنت را
دريغ از من نمودي ديدنت را
ولي با من بگو ساعت به ساعت
چرا كردي عوض پيراهنت را
*****************
 
غم طفلی فراموشم نرفته
که بارغصه از دوشم نرفته
گذشته سالها از کوچه اما
صدای سیلی از گوشم نرفته
*****************
 
یتیمان جز دو چشم تر ندارند
به غیر از خاک غم بر سر ندارند
چو مادر مرده ها باید فغان کرد
که طفلان علی مادر ندارند
 
*****************
چه حالی داده دل را دست مادر
که می شستی زدنیا دست مادر
از آن سیلی مگر چشمت نمی دید
که می جستی مرا با دست مادر
 
***************** 
 



موضوعات مرتبط: رباعی ودوبیتی ها

برچسب‌ها: رباعی و دوبیتی های فاطمیه مهدی وحیدی
[ 24 / 12 / 1392 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

رباعی و دوبیتی های فاطمیه

الهي داد از اين دل داد  از اين دل
كنار قبر زهرا كرده منزل
بگو زهرا زجا خيزد ببيند
كه ا شك ديده كردخاك او گل
*****************
 
چه فخري خالق از تو بنده كرده
كه خونت دين حق زيبنده كرده
ولي زهرا: محبتهاي زينب
علي را روز و شب شرمنده كرده
*****************
 
چنان داغت دلم غمناك كرده
كه دست من تو را در خاك كرده
بجايت زينب مظلومه تو
غبار غم ز رويم پاك كرده
*****************
 
ز سو زدل كنم گريه برايت
كه ديگر نشنوم زهرا صدايت
در و ديوار خانه با نگاهم
بيادم آورد آ ن ناله هايت
*****************
 
كنار تربتت اندر دل شب
بود نام تو زهرا جاري از لب
به خانه تا روم با ديده تر
كشد ناز مرا مظلومه زينب
*****************
 
اگر محور به هر امكان علي بود
ولي بر فاطمه مهمان علي بود
كنار تربتت مظلومه زهرا
سر شب تا سحر گريان علي بود
*****************
 
چه شبهايي به يادت گريه كردم
زديده دامنم پر لاله كردم
دگر نبود توانم خيزم از جا
نهان تا كه تو هجده ساله كردم
*****************

غم دوران من گردد يتيمي
كه هم پيمان من گردد يتيمي
من از قد كمانت حتم دارم
بلاي جان من گردد يتيمي
*****************
 
نمي گويم كه تو نا مهرباني
زبس خون رفته از تو ناتواني
دلم خواهد در آغوشم بگيري
چه سازم كه شكسته استخواني
*****************
 
مكن مخفي به سينه آه، مادر
مرا كن از غمت آگاه ،مادر
مشو راضي پس از تو زنده باشم
گل خود را ببر همراه ،مادر
*****************
 
همي گردم به دنبال بهانه
زنم بوسه به جاي تازيانه
چو لبخند از لبانت رفته مادر
صفائي نيست در اين آشيانه
*****************
 
تو كه ركن تمام كائناتي
چرا با كودكان كم التفاتي
گمانم قبل تو زينب بميرد
شنيده ناله ي عجل وفاتي
*****************
 
تمناي دل زينب همينه
كه روي زانو مادر بشينه
الهي اين چه درد بي دوائي است
كه دختر روي مادر را نبينه
*****************
 
چو مي اُفتد به چشمم گاهواره
نفس مي گردد از غم پُر شماره
الهي كاش محسن در برم بود
نمي شد قلبم از كين پاره پاره
كمال مومني
*****************
 
تو هم با کوفه هم دستی مدینه
نمک خوردی ولی پستی مدینه
کسی بر بازوی زهرا نمی زد
اگر دستم نمی بستی مدینه
شیخ رضا جعفری
*****************
 
تورا خلاق داور می شناسد
پس از خالق پیمبر می شناسد
تو هستی کوثر ختم رسولان
توراساقی کوثر می شناسد
*****************

عمریست دلم گشته هلاکت زهرا
دست من و آن دامن پاکت زهرا
بنما کرمی که بار دیگر ای گل
صورت بنهم به روی خاکت زهرا
سروده ی حبیب الله موحد
*****************
 
شأن است و نشانه است بانوي كرم
الحق كه يگانه است بانوي كرم
گويند شفاعتش به هركس برسد
دنبال بهانه است بانوي كرم
*****************
 
محشر دم از اعتبار او خواهد زد
او دست به کار جستجو خواهد زد
در کار شفاعت از غلامان حسین
زهرا به خدا ی کعبه رو خواهد زد
*****************
 
خورشيد زميني خدا يا زهرا
اي زينت نام مصطفي يا زهرا
مدح تو همين بس كه شدي تا محشر
همتاي علي مرتضي يا زهرا
سروده كمال مومني
*****************
 
مليكه ي محشري و سلطنتت ديدني است
خاك قدمهاي تو يا فاطمه بوسيدني است
كور شود هر آن كسي كه در دلش   ذره اي
به شيعيان حيدرت عداوت و دشمني است
سروده كمال مومني
**************
 
عمريست كه ما مراممان حيدري است
لبريز از آن پياله ي كوثري است
با عشق حسين محب زهرا گشتیم
از بسكه حسين ابن علي مادري است
 
*****************
 
دریا ست نبی و گوهرش فاطمه است
یکتاست علی و همسرش فاطمه است
با آنکه پناه همه خَلقَست حسین
او هم به پناه مادرش فاطمه است
*****************
 
 
فاطمه نامي كه با آن عشق مي بازد خدا
فاطمه نوري كزآن بر خلق مي نازد خدا
ما نه، ياران دگر نه، انبيا گويند كاش
در جزا ما را ز چشم او نيندازد خدا
سيد رضا مؤيد
*****************
 
زبسکه مرثیۀ داغ تو غم انگیز است
بهار بی تو غم انگیز تر زپائیز است
چگونه صبر کنم در فراغت ای زهرا
که ساغر دلم از خون سینه لبریز است
*****************
 
زهرای من که کرد قیام از نشست من
پهلو شکسته رفت خدایا زدست من
از من به غیر فتح ندیده است روز گار
این بار اول است که بیند شکست من
*****************
 
آنان که زهر دری جوابم کردن
از آتش غم چو شمع آبم کردند
یا فاطمه ای شهیدۀ راه خدا
با کشتن تو خانه خرابم کردند
*****************
 
با تو ای کاش همسفر بودم
پیشمرگ تو با پسر بودم
کاش در موقع شکستن در
من به جای تو پشت در بودم
 
*****************
 
زهرا زغمت خانه نشینم کردی
دلخسته و نومید وغمینم کردی
نستوه ویگانه قهرمان بودم من
از درد فراق خود چنینم کردی
*****************
 
دادم دل شب غسل ونمودم کفنت
در خاک سپردم منِ دلخون بدنت
تشییع کنندگان تو در آن شب
من بودم وزینب و حسین وحسنت
*****************
 
منم علی که زداغ غمت سیه پوشم
کنار قبر تو با یاد تو هم آغوشم
قسم به جان تو زهرا هر آنچه کردم سعی
حدیث کوچه وسیلی نشد فرا موشم
*****************
 
مي سوخت به كنج بستر و تب مي كرد
بيدار مرا زخواب هرشب مي كرد
يكبار نشد به من بگويد دردش
او درد دل خويش به زينب مي كرد
*****************
 
برخيز كه وقت كارزار است علي
آنجا كه عدو دست بكار است علي
شمشير بكش فقط براي يك بار
تا درك كنند كه داغدار است علي
*****************
 
مي روم زينب ، تو و جان حسين
كربلا و يوم الاحزان حسين
گرچه من در قتلگه آيم ولي
جاي من كن بوسه بارانِ حسين
*****************
 
ای آن که شما اهل جفا و شررید
از مردم بت پرست نامردترید
در خانه مرا شبیه محسن بکشید
از خانه علی مرتضی را نبرید
سروده ی جواد حیدری
*****************
 
در زیر لگد دو چشم من سوی تو بود
گیسوم پریشان تو و موی تو بود
با پهلوی بشکسته تو دیدی حیدر
زهرا همه جا همیشه پهلوی تو بود
سروده ی جواد حیدری
*****************
 
ای سینه صاف و ساده ی من به فدات
این قامت ایستاده ی من به فدات
تا اینکه بمانی و همیشه باشی
یک سوم خانواده ی من به فدات
سروده علی اکبر لطیفیان
*****************
 
ای جوهر وجود که زهرای اطهری
تو- بود وهست هستی وجان پیمبری
صدیقه ورضیّیه وریحانه – فاطمه
مرضیّه ومبشّره – منصوره – کوثری
*****************
 
زهرائی وچوزهره درخشندگی توست
کی آفتاب وماه به تابندگی توست
ای پاکتر زآب که کوثر به شان توست
الگوبرای خلق جهان بندگی توست
*****************
 
یا فاطمه محبت تو در سرشت ماست
این دوستی هماره خط سرنوشت ماست
گر تو قبول دوستی از ماکنی یقین
تضمین شده به عالم باقی بهشت ماست
*****************
 
زهرا زغمت خانه نشینم کردی
دلخسته و نومید وغمینم کردی
نستوه ویگانه قهرمان بودم من
از درد فراق خود چنینم کردی
*****************
 
دادم دل شب غسل ونمودم کفنت
در خاک سپردم منِ دلخون بدنت
تشییع کنندگان تو در آن شب
من بودم وزینب و حسین وحسنت
*****************
 
منم علی که زداغ غمت سیه پوشم
کنار قبر تو با یاد تو هم آغوشم
قسم به جان تو زهرا هر آنچه کردم سعی
حدیث کوچه وسیلی نشد فرا موشم
*****************
 
مي سوخت به كنج بستر و تب مي كرد
بيدار مرا زخواب هرشب مي كرد
يكبار نشد به من بگويد دردش
او درد دل خويش به زينب مي كرد
*****************
 
ای آن که شما اهل جفا و شررید
از مردم بت پرست نامردترید
در خانه مرا شبیه محسن بکشید
از خانه علی مرتضی را نبرید
سروده ی جواد حیدری
*****************
 
پاییز غم در برگ ریز اطلسی ها
در انتهای کوچه ی دلواپسی ها
باد سیاهی آمد و بال و پرت ریخت
آغاز شد فصل جدید بی کسی ها
*****************
 
زخمي است دوباره خاطر هر كوچه
دلگيـر ترين خاطـره ها در كـوچـه
مانند تـو شعـرم از نفـس افتـاده ...
چادر، خاكي، دوشنبه، مادر، كوچه
*****************
 
ما مفتخريم كه شيعه ي زهرائيم
دلداده ي آن مادر بي همتائيم
افسوس كه او را به جواني كشتند
دل سوخته ي ناله ي وا اُمّائيم
سروده كمال مومني
*****************

كمتر دهيد شرح غم بى شماره را
كمتر زنيد شعله دل پاره پاره را
مادر كه رفت با رخ نيلى به زير خاك
پنهان كنيد از پدرم گوشواره را
*****************
بابا چرا به نيمه شب افتاده غسل مادرم
از راه پنهانش بگو جان مى‏رود از پيكرم
بابا چرا مانده هنوز بر پيكرش پيراهنش
بابا بگو آخر چرا خونابه ريزد از تنش
*****************

يا فاطمه ‏اى ركن كفن پوش
پروانه وحى شمع خاموش على
لرزيد زمين به خويش چون ديد فلك
تابوت تو را نهاد بر دوش على
*****************
يا فاطمه شب جسم تو برداشت على
همخانه دلى به درد و غم داشت على
آن لحظه كه از خاك تو صورت برداشت
دل را به كنار قبر بگذاشت على
*****************
 
الا اى شكوفه من چه زود پژمردى
ز باغ خانه ‏ام آخر بهار را بردى
تمام عمر بسوزم به ياد آن روزى
كه پيش چشم ترم تازيانه مى ‏خوردى
*****************
 

مردى كه از بتان، حرمِ وحى پاك كرد
از داغ فاطمه به تنش جامه چاك كرد
هستى به سوگ او نشست آن شبى كه او
با دست خويش هستى خود را بخاك كرد
*****************
 
زهرا كه فدك ز دست اوباش گرفت
در كوچه عدو از او بپرخاش گرفت
از بهر پدر بجاى مزد زحمات
با سيلىِ خصمِ خيره پاداش گرفت
*****************
 
آنچنان ضرب لگد از نفس انداخت مرا
كه هم آغوش غم داغ پسر ساخت مرا
زن همسايه ي ديوار به ديوار امروز
به عيادت بَرِ من آمد و نشاخت مرا
*****************
زهراى من كه كرد قيام از نشست من
پهلو شكسته رفت خدايا ز دست من
از من نديده ديدۀ گيتى به غير فتح
اين بار اول است كه بيند شكست من
*****************

منم كه محور هستى خدا به دستم داد
مِى ‏طهور ز پيمانۀ الستم داد
على بت شكنم من كه بعد آن همه فتح
به يك شكستن پهلو عدو شكستم داد
*****************

زهراى من كه هست على پاى بست تو
اى اختيار هستى عالم بدست تو
آن بى حيا به طعنه به من گفت يا على
ديدى كه زنده ماندم و ديدم شكست تو
*****************

من عليم كه خدا قبله نما ساخت مرا
جز خدا و نبى و فاطمه نشناخت مرا
من كه يكباره در از قلعه خيبر كندم
داغ زهرا بخدا از نفس انداخت مرا
*****************

آن فرقه ‏اى كه تيشه به نخل فدك زدند
بر زخم قلب ختم رسولان نمك زدند
مهدى بيا ز قاتل مادر سوال كن
زهرا چه كرده بود كه او را كتك زدند
*****************
دلى كه نيست در او مهر فاطمه سنگ است
چرا كه نور وى و نور حق هماهنگ است
اگر قدم ننهد او به عرصه ي محشر
كُميت جمله شفاعت كنندگان لنگ است
*****************
 
چون فاطمه مظهر خدای یکتاست
انوار خدا ز روی زهرا پیداست
همتای علی، در دو جهان بی همتاست
زهراست محمد و محمد زهراست
(حبیب چایچیان/ حسان)
*****************
 
دریاست نبی و گوهرش فاطمه است
مولاست علی و همسرش فاطمه است
با آنکه حسین است پناه دو جهان
او خود به پناه مادرش فاطمه است
(سیدرضا مؤید)
*****************

سینه اش بویید پیغمبر که مینوی من است
فاطمه هم فکر و هم سیما و هم خوی من است
یاد از بشکستن پهلوی او چون کرد گفت
بضعه من، روح ما بین دو پهلوی من است
(حبیب چایچیان/ حسان)
*****************
 
با نام تو دل چه با صفا می گردد
با مهر تو دل زغم رها می گردد
باشی تو کلید راز هستی زهرا
با نام تو قفل بسته وا می گردد
(محمد خراطی)
*****************
 
یکتا گُهر بحر رسالت زهراست
محبوبه حق، ظرف ولایت زهراست
همتای علی، نور دو چشم احمد
سرچشمه دریای امامت زهراست
(سید رضا طباطبایی/طبا)
*****************
 
یا فاطمه از تو دلْ بریدن سخت است
پا از سر کوی تو کشیدن سخت است
بر زائر تو که از ره دور آید
برگشتن و قبر تو ندیدن سخت است
(سیدمحمد خسرونژاد/ خسرو)
*****************
 
یا فاطمه جان! دست من و دامانت
ای چشم امید همه بر احسانت
بادا به فدایت پدر و مادر من
ای گفته پیمبر، پدرت قربانت
(سید رضا مؤید)
*****************
 
ای خاک ره تو تاج سرها زهرا
ای قبر تو مخفی ز نظرها زهرا
تا باب شفاعت تو باز است چه غم؟
گر بسته شود تمام درها زهرا
(محمدجواد غفور زاده/ شفق)
*****************
 
ختم رُسُل چو فاطمه گر دختری نداشت
بی شبهه آسمان حیا اختری نداشت
گر خلقت بتول نمی کرد، کردگار
در روزگار، شیر خدا همسری نداشت
(وصال شیرازی)
*****************
 
همت و توفیق خواهم از خدای فاطمه
تا بگویم روز و شب مدح و ثنای فاطمه
گر نمی شد خلقت نور علی در روزگار
همسری پیدا نمی شد از برای فاطمه
(جوهری)
*****************
 
 
ای آنکه فدایت ز هواداران است
نازل به جهانْ فیض تو چون باران است
یا فاطمه مِهر تو بوَد روح نماز
مهر تو شفاعت گنهکاران است
(سیدرضا مؤید)
*****************

كجا خاكش كنم امشب خدايا
چگونه من بشويم جسم زهرا
رمق ديگر ندارم تا گذارم
به روي دوش خود تابوت او را
سروده كمال مومني
*****************
 
تو را در نيمه شب در خاك كردم
زداغت سينه ام را چاك كردم
براي اينكه طفلانت نبینند
همه آثار خونت پاك كردم
سروده كمال مومني
*****************
 
نشستم دل شكسته در كنارش
در آوردم به زاري گوشوارش
الهي من بميرم زين مصيبت
كه ديدم رنگ نيلي در عذارش
*****************
 
الا ای چاه يارم را گرفتند
گلم، باغم، بهارم را گرفتند
ميان کوچه‏ها با ضرب سيلي
همه دار و ندارم را گرفتند
*****************
 
چنان دست عدو  آتش برافروخت
که حتی میخ در در شعله اش سوخت
نداند کس بجز مولی المَوالی
چگونه میخ در آن سینه را دوخت
*****************
 
تو که بر بی کسـی هامون دلیـلی
تو کـه خـلوت سـرای جبـرئیلی
چـرا داره فقـط رنگـین کـمونت
سه رنگ! اونم کبود و سرخ و نیلی
*****************
 
نگاهِ سردِ مردم بود و آتش
صدا بين صدا گم بود و آتش
بجاي تسليت با دسته ي گل
هجوم قوم هيضم بود و آتش
*****************
 
دعای زیر لب دارم شبانه
توآمین گوی ای ماه یگانه
الهی هیچ مظلومی نبیند
عزیزش را به زیر تازیانه
*****************
 
غم طفلی فراموشم نرفته
که بارغصه از دوشم نرفته
گذشته سالها از کوچه اما
صدای سیلی از گوشم نرفته
*****************

گرفتي از مدينه گفتنت را
دريغ از من نمودي ديدنت را
ولي با من بگو ساعت به ساعت
چرا كردي عوض پيراهنت را

 



موضوعات مرتبط: رباعی ودوبیتی ها

برچسب‌ها: رباعی و دوبیتی های فاطمیه مهدی وحیدی
[ 24 / 12 / 1392 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

رباعی و دوبیتی های فاطمیه


      در گلبن وحی رکن دین افتاده
      یا شهپر جبریل امین افتاده
      ای خاتم انبیا به فریاد برس
      قرآن علی روی زمین افتاده

      ****
      زهرا همه جا یاور و غمخوار علی است
      با پهلوی بشکسته طرفدار علی است
      هر دست که حامی ولایت نشود
      دستی که نبی بوسه زند یار علی است

      *****
      گلخانة وحی طعمة آذر شد
      گل رفت ز دست و غنچه اش پرپر شد
      شد حرمت صدیقة کبری پامال
      یک آیه جدا ز سورة کوثر شد
      
      ****
      از شعلة نار گل به احمد دادند
      بر بانوی وحی تحفه بی حد دادند
      ضرب لگد و غلاف تیغ و سیلی
      اجریست که بر آل محمد دادند

      ****
      
      از هر طرفی که رهسپر می گشتم
      پیش ضربات او سپر می گشتم
      همراهم اگر نبود در کوچه حسن
      تا خانة خود چگونه بر می گشتم

      ****
      کی بود گمان به فتنه دامن بزنند
      آتش به سرای حی ذوالمن بزنند
      ای اهل مدینه از شما می پرسم
      کی دیده سه نامرد به یک زن بزنند

      ****
      نخلی که شکسته ثمرش را نزنید
      مرغی که زمین خورد پرش را نزنید
      دیدید  اگر که دست مردی بسته
      دیگر در خانه همسرش را نزنید

      حاج غلامرضا سازگار

****************
      هر چه گفتند و شنیدم نمی از دریاست
      ما چه گوییم ز مدح تو که مداح خداست
      قرنها می گذرد  از  شب  دفن  تو   ولی
      شیعه می سوزد از این درد که قبر تو کجاست
    
****************

      با سرشک دیده وبا ناله پیوسته اش
      با تن تبدار وبا جسم به غایت خسته اش
      روز تنهایی که او بودوکسی یارش نشد
      کرده یاری ید اله با ید بشکسته اش
     
      ****
      من با که گویم این که بهارم خزان شده
      ماهم به خاک تیره غربت نهان شده
      بانوی بی نشان که به هرسو نشان زاوست
      رفت از برم به قامت همچون کمان شده
      
      ****
      حق ذی القربی ادا شد بعدتو یا مصطفی ص
      کوثر قرآن فدا شد بعد تو یا مصطفی ص
      تازیانه خوردن وناله کشیدن از جگر
      قسمت آل عبا شد بعد تو یا مصطفی ص
      
      ***
      لااقل با من بگواز حالت ای نیکوسرشت
      ای نگاهت بهرحیدر برتراز باغ وبهشت
      رنگ رخسارت خبرمی دهد ازسرضمیر
      چه کسی روی کتاب عمرتوپایان نوشت

       مجید رجبی

****************

      الا ای چاه یارم را گرفتند
      گلم عشقم بهارم را گرفتند
      میان کوچه ها با ضرب سیلی
      همه دار وندارم را گرفتند
     
****************

      خوشی ز عمر ندیده خدا نگهدارت
      صنوبری که خمیده خدا نگهدارت
      قرار بعدی ما کربلا زمان غروب
      کنار راس بریده خدا نگهدارت

****************
   
      که تازیانه زده بوسه گاه طاها را
      شکسته پهلوی آنکیه گاه مولا را
      پناه برد ز  نامحرمان به پشت در
      که با لگد بشکسته پناه زهرا را

     ****
      آمد او از کوچه اما از علی رو می گرفت
      زیر چادر دستهایش را به پهلو می گرفت
      بازویش حتی توان شانه کردن هم نداشت
      تا که زینب را برای شانه گیسو می گرفت

      ****

      کسی که بود پس از مصطفی پناه علی
      انیس ومونس و غمخوارو تکیه گاه علی
      تمام غربت هستی  بر  او  هجوم  آورد
      نگاه  فاطمه   افتاد    بر    نگاه     علی

      سیدمحمدتقی ساداتیه

****************
      مگر ز اهل مدینه چه دیدی ای مادر
      که دل ز زندگی خود بریدی ای مادر
      چرا نماز شبت را نشسته میخوانی
      چرا به فصل جوانی خمیدی ای مادر

****************

      میان  خانه  در آن شب   ولی خدا
      بداد  غسل و کفن کرد  قامت زهرا
      به گریه گفت ای جان من به قربانت
      شوم  فدای تو  و  ناله ی  یتیمانت

****************

      عالم صدف است و فاطمه گوهر او
      گیتی عرض است و این گهر جوهر او
      در قدر و شرافتش همین بس که ز خلق
      احمد پدر است و مرتضی شوهر او
      فوآد کرمانی

****************

      نخلی که شکسته ثمرش را نزنید
      مرغی که زمین خورد پرش را نزنید
      دیدید  اگر که دست مردی بسته
      دیگر در خانه همسرش را نزنید
      حاج غلامرضا سازگار

****************

      از بارقه ی عشق چنان سوخته ام
      کز سوختنم عاشقی آموخته ام
      نامردم اگر منت مردم  بکشم
      من دیده به زهرا وعلی دوخته ام

****************

      در کوچه عدو آمد و راهم بگرفت
      ابر سیهی هاله ی ماهم بگرفت
      بادست به دنبال حسن می گشتم
      سیلی عدو برق نگاهم بگرفت

****************
      الهی ای فلک دیگر نگردی
      اگر دور سر حیدر نگردی
      الهی ای نفس بی حب زهرا (س)
      اگر رفتی به سینه برنگردی
 
****************
      زهرا که عنایتش به دنیا برسد
      باشد که به فریاد دل ما برسد
      یارب سببی ساز که در روز جزا
      پرونده ی مابه دست زهرا برسد
 
****************

      كجا خاكش كنم امشب خدايا
      چگونه من بشويم جسم زهرا
      رمق ديگر ندارم تا گذارم
      به روي دوش خود تابوت او را
      سروده كمال مومني

****************

       تو را در نيمه شب در خاك كردم
      زداغت سينه ام را چاك كردم
      براي اينكه طفلانت نميرند
      همه آثار خونت پاك كردم

      ***
      نمي شد باورم زهرا نباشد
      به خانه نغمه ي امّا نباشد
      خدايا دخترم مي گِريد اينكه
      نماز مادرش برپا نباشد

      ***
       ما مفتخريم كه شيعه ي زهرائيم
      دلداده ي آن مادر بي همتائيم
      افسوس كه او را به جواني كشتند
      دل سوخته ي ناله ي وا اُمّائيم

      ***
       بخواب ايجا كه از سيلي خبر نيست
      نشاني از عدوي پر شرر نيست
      سلامم را به بابا گر رساندي
      بگو ياري براي من دگر نيست

       ***
      نشستم دل شكسته در كنارش
      در آوردم به زاري گوشوارش
      الهي من بميرم زين مصيبت
      كه ديدم رنگ نيلي در عذارش

      سروده كمال مومني


****************

      اي آن كه شما اهل جفا و شرريد
      از مردم بت پرست نامردتريد
      در خانه مرا شبيه محسن بكشيد
      از خانه علي مرتضي را نبريد
       سروده ي جواد حيدري


****************
 
      من حاجي كعبه ي امامت هستم
      در حج ولا در استقامت هستم
      تا اينكه علي را به سلامت ديدم
      در اوج شكستگي سلامت هستم
      سروده ي جواد حيدري
  

****************

      در زير لگد دو چشم من سوي تو بود
      گيسوم پريشان تو و موي تو بود
      با پهلوي بشكسته تو ديدي حيدر
      زهرا همه جا هميشه پهلوي تو بود
      سروده ي جواد حيدري


****************

      اي سينه پصاف و ساده ي من به فدات
      اين قامت ايستاده ي من به فدات
      تا اينكه بماني و هميشه باشي
      يك سوم خانواده ي من به فدات
      سروده علي اكبر لطيفيان


****************

      پروانه ي شمع سحرت مي گردم
      اي كعبه خودم دور سرت مي گردم
      امروز به جبران نود زخم احد
      بنگر كه چگونه سپرت مي گردم
      سروده علي اكبر لطيفيان


****************

      يا فاطمه از اشك ترا مي خواهيم
      بيمار تو هستيم و دوا مي خواهيم
      هر كس پي حاجتي رود بر در دوست
      ما از تو برات كربلا مي خواهيم
      سروده ي حبيب الله موحد


****************
 
      ديدار بقيع ز آرزويم نرود
      من فاطميم ز خلق وخويم نرود
      عمريست غلام در گه زهرايم
       يا رب مددي كه آبرويم نرود
      سروده ي حبيب الله موحد


****************

      عمريست دلم گشته هلاكت زهرا
      دست من و آن دامن پاكت زهرا
      بنما كرمي كه بار ديگر اي گل
      صورت بنهم به روي خاكت زهرا
      سروده ي حبيب الله موحد


****************

      يا فاطمه از غصه كبابم كردي
      چون شمع تو قطره قطره آبم كردي
      يك شهر سلام بي جوابم كردند
      از چيست تو اين گونه جوابم كردي
      سروده ي حبيب الله موحد


****************
 
      يا رب به ميان شعله وآتش و دود
      بگرفته فلك ز دست من بود و نبود
      با ضرب لگد پهلوي يارم بشكست
      پوشيده دو ديده از جهان ياس كبود
      سروده ي حبيب الله موحد


****************
     
      يا رب ز فشار درب بي تاب شدم
      ا ز ضربت سيلي عدو خواب شدم
      هوش از سر من ربوده درد پهلو
      اما ز غريبي علي آب شدم
      سروده ي حبيب الله موحد


****************
 
      برخيز كه وقت كارزار است علي
      آنجا كه عدو دست بكار است علي
      شمشير بكش فقط براي يك بار
      تا درك كنند كه داغدار است علي
      سروده كمال مومني


****************
  
      نِشستَم دل شكسته در كنارش
      درآوردم به زاري گوشوارش
      الهي من بميرم زين مصيبت
      كه ديدم رنگ نيلي در عُذارش
      سروده كمال مومني


****************

    
      تو را در نيمه شب در خاك كردم
      گريبانم زداغت چاك كردم
      براي اينكه طفلانت نميرَند
      همه آثار خونت پاك كردم
      سروده كمال مومني


****************
    
      مي سوخت به كنج بستر و تب مي كرد
      بيدار مرا زخواب هرشب مي كرد
      يكبار نشد به من بگويد دردش
      او درد دل خويش به زينب مي كرد
      سروده رضا رسول زاده


****************
  
      كشي از سينه آهي گاهگاهي
      روي در خانه راهي، گاهگاهي
      مپوشان رخ زروي محرم خود
      به سويم كن نگاهي، گاهگاهي
      سروده محسن عرب خالقي


****************
    
      گرفتي لطف حيدر گفتنت را
      دريغ از من نمودي ديدنت را
      ولي با من بگو ساعت به ساعت
      چرا كردي عوض پيراهنت را
      سروده محسن عرب خالقي


****************
      
      مي روم زينب تو و جان حسين
      كربلا و يوم الاحزان حسين
      گرچه من در قتلگه آيم ولي
      جاي من كن بوسه باران حسين
      سروده كمال مومني


****************
  
      تجسم مي كنم من كربلا را
      سر خونين تو بر نيزه ها را
      بميرم آن زماني را كه دشمن
      زنند با تازيانه بچه ها را
      سروده كمال مومني

****************

      من و اين روزهاي قدكماني
      تو و آن روزهايي را كه داني
      اگر از سر كشيدند چادرت را
  "فراموشم نكن تا مي تواني"
      سروده كمال مومني


****************

      برخيز كه وقت كارزار است علي
      آنجا كه عدو دست بكار است علي
      شمشير بكش فقط براي يك بار
      تا درك كنند كه داغدار است علي
      سروده كمال مومني


****************
   
      نِشستَم دل شكسته در كنارش
      درآوردم به زاري گوشوارش
      الهي من بميرم زين مصيبت
      كه ديدم رنگ نيلي در عُذارش
      سروده كمال مومني


****************
 
      تو را در نيمه شب در خاك كردم
      گريبانم زداغت چاك كردم
      براي اينكه طفلانت نميرَند
      همه آثار خونت پاك كردم
      سروده كمال مومني


****************
   
      مي سوخت به كنج بستر و تب مي كرد
      بيدار مرا زخواب هرشب مي كرد
      يكبار نشد به من بگويد دردش
      او درد دل خويش به زينب مي كرد
      سروده رضا رسول زاده


****************
   
      كشي از سينه آهي گاهگاهي
      روي در خانه راهي، گاهگاهي
      مپوشان رخ زروي محرم خود
      به سويم كن نگاهي، گاهگاهي
      سروده محسن عرب خالقي


****************
   
      گرفتي لطف حيدر گفتنت را
      دريغ از من نمودي ديدنت را
      ولي با من بگو ساعت به ساعت
      چرا كردي عوض پيراهنت را
      سروده محسن عرب خالقي



موضوعات مرتبط: رباعی ودوبیتی ها

برچسب‌ها: رباعی و دوبیتی های فاطمیه مهدی وحیدی
[ 23 / 12 / 1392 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

رباعی و دوبیتی های فاطمیه


انگار گل سپید مریم گم شد
یا حاتم بی بدیل خاتم گم شد
یک فاطمه بودو یک علی فاطمه رفت
یک مصرع شاه بیت عالم گم شد
 
 
قنفذ پی دلداری او آمده بود
مسمار به غمخواری اوآمده بود
چون دید کسی بر سر بالینش نیست
آتش به پرستاری او آمده بود
 
خون ریخت ز سینه اش زمسمار بپرس
دستی که شکست ز دست اغیار بپرس
گر دوشاهد صادق از من طلبی
برخیز و برو از در و دیوار بپرس
 
 
دردا که فراق ناتوان ساخت مرا
در بستر ناتوانی انداخت مرا
از زخم چنان شدم که در بالینم
صدبار اجل آمو نشناخت مرا
 
 
آن شب که علی خشت لحدرا میچید
دستش به کفن بود ودلش میلرزید
این صحنه آخرش تماشایی بود
زانوزدو خاک همسرش رابوسید
 
 
مادر اگر دست نداری غمین مباش
من آب میدهم به حسین عزیز تو
در پشت در چرازدی فضه را صدا
زینب مگر نبود به قدر کنیز تو
 
دردا که فراق ناتوان ساخت مرا
در بستر ناتوانی انداخت مرا
از زخم چنان شدم که در بالینم
 صدبار اجل آمو نشناخت مرا
 
 
آن شب که علی خشت لحدرا میچید
دستش به کفن بود ودلش میلرزید
این صحنه آخرش تماشایی بود
زانوزدو خاک همسرش رابوسید
 
 



موضوعات مرتبط: رباعی ودوبیتی ها

برچسب‌ها: رباعی و دوبیتی های فاطمیه مهدی وحیدی
[ 23 / 12 / 1392 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

رباعی و دوبیتی های فاطمیه

يا رب ز فشار درب بي تاب شدم
ا ز ضربت سيلي عدو خواب شدم
هوش از سر من ربوده درد پهلو
اما ز غريبي علي آب شدم

*****************
از گریه ی عرش، آسمان دریا شد
یک قطره چکید و مثل عاشورا شد
با شال عزا مرد غریبی می‏گفت:
ایام عزای مادرم زهرا شد

*****************
از فاطمه اكتفا به نامش نكنيد
نشناخته توصيف مقامش نكنيد
هر كس که در او محبت زهرا نيست
علامه اگر هست سلامش نكنيد

*****************

اي كاش فدك اين همه اسرار نداشت
اي كاش مدينه در و ديوار نداشت
فرياد دل محسن زهرا اين است
اي كاش در سوخته مسمار نداشت

*****************
سرفصل کتاب آفرينش زهراست
روح ادب و کمال و بينش زهراست
روزي که گشايند در باغ بهشت
مسئول گزينش و پذيرش زهراست

*****************
دل از غم فاطمه توان دارد؟ نه
و ز تربتِ او كسی نشان دارد؟ نه
آن تربتِ گمگشته به بَر ، زوّاری
جز مهدی صاحب الزمان دارد؟ نه

*****************
دانی که چرا سرشک محبوس علی است؟
یا آه چرا به سینه مأنوس علی است؟
یک مرد نبوده است بگوید نامرد
این زن که تو میزنی ناموس علی است

*****************
در غربت کوچه نعره مست مزن
سیلی به ستاره من... ای پست مزن !
برگرد به خانه .....نامسلمان برگرد
قرآن خداست بی وضو دست مزن

*****************
سوزاند دل فاطمه را آتش کین
بین در و دیوار شده نقش زمین
با پهلوی فاطمه چها کرد لگد
کاندر یم خون از او شده سقط جنین

*****************
هرچند علی بغض گلوگیر توام
آن قاب ترک خورده ی تصویر توام
اما برکت داشت همین عمر کمم
چون خرج تو شد جوانی و پیر توام

*****************
برای کشتن زهرا دسیسه برپا شد
اساس نهضت عاشوریان مهیا شد
چو تیر حرمله بوسید حلق اصغر را
کتاب نیمه تمام سقیفه امضا  شد

*****************
گنجینۀ راز در دل فاطمه است
اوج   ملکوت   منزل   فاطمه   است
با نالۀ محسنش هم آواز شویم
لعنت به کسی که قاتل فاطمه است

*****************
گویید به پروانه مگو بال و پرم سوخت
پروانه اگر سوخت پرش،من جگرم سوخت
ای خانه مکن شِکوِه تو از شعلۀ آتش
پهلو تو مکن شکوه که محسن پسرم سوخت

*****************
من قطره‌ي ناچيزم و دريا زهرا
امّيد من است در دو دنيا زهرا
گيرند اگر نوار قلبم روزي
گويد ضربان قلب من يا زهرا

*****************
تا ابد اين نكته را انشاء كنيد
پاي اين طومار را امضاء كنيد
هر كجا مانديد در كل امور
رو به سوي حضرت زهرا  كنيد

*****************
از اشک، دو دیده ی ترم چون دریاست
امسال،  تمام روزی ام از زهراست
از بوی تنور فاطمه  فهمیدم
سالی که نکوست از بهارش پیداست

*****************
زهرا که عنایتش به دنیا برسد
باشد که به فریاد دل ما برسد
یارب سببی ساز که در روز جزا
پرونده ی مابه دست زهرا برسد

*****************
عالم صدف است و فاطمه گوهر او
گیتی عرض است و این گهر جوهر او
در قدر و شرافتش همین بس که ز خلق
احمد پدر است و مرتضی شوهر او

*****************
سرچشمۀ فیض حَیّ سرمد زهراست
ناموس حق و بضعۀ احمد زهراست
در گلشن هستی گل بی خار یکیست
آن هم گل گلزار محمد زهراست

*****************
یا فاطمه جان دست من و دامانت
ای چشم امید همه بر احسانت
بادا به فدایت پدر و مادر من
ای گفته محمد ، پدرت قربانت

*****************
فخر دو سرا عصمت سرمد زهراست
هم دختر و هم مادر احمد زهراست
در صورت و معنا تو چو نیکو نگری
زهراست محمد و محمد زهراست

*****************
تو منشأ خیر و برکاتی زهرا
مجموعۀ بهترین صفاتی زهرا
بین تو پیغمبرمان فرقی نیست
مستوجب ذکر صلواتی زهرا

*****************
زهرا که وجودش سبب خلقت ماست
صد شکر که نورمهراو قسمت ماست
فرمود امام عسگری در وصفش
ما حجت خلق و فاطمه حجت ماست

*****************
بر عالمیان رحمت رحمان زهراست
در هر دو جهان سرور نِسوان زهراست
نوری که دهد شاخه طوبی از اوست
کوثر که خدا گفته به قرآن زهراست

*****************
زهرا همه جا یاور و غمخوار علی است
با پهلوی بشکسته طرفدار علی است
هر دست که حامی ولایت نشود
دستی که نبی بوسه زند یار علی است

*****************
یا فاطمه ای منشأ خیر و برکات
مهر تو بود قبولی صوم و صلات
فرمود نبی : خدا گناهش بخشد
هر کس که برای تو فرستد صلوات

*****************
در رتبه ز انبیا مقدم زهراست
همتای علی مرد دو عالم زهراست
بر گوی به آنکه اسم اعظم جوید
شاید که تمام اسم اعظم زهراست

*****************
هر چه گفتند و شنیدم نمی از دریاست
ما چه گوییم ز مدح تو که مداح خداست
قرنها می گذرد  از  شب  دفن  تو   ولی
شیعه می سوزد از این درد که قبر تو کجاست

*****************
کی بود گمان به فتنه دامن بزنند
آتش به سرای حی ذوالمن بزنند
ای اهل مدینه از شما می پرسم
کی دیده سه نامرد به یک زن بزنند

*****************
نخلی که شکسته ثمرش را نزنید
مرغی که زمین خورد پرش را نزنید
دیدید  اگر که دست مردی بسته
دیگر در خانه همسرش را نزنید

*****************
از حيدر و كنج خانه حرفى نزنيد
با من ز غم زمانه حرفى نزنيد
پيش حسنين و زينبين اى مردم
از سيلى و تازيانه حرفى نزنيد

*****************
اى ياس سپيد فاطميه ، زهرا
سردار شهيد فاطميه ،زهرا
اى كاش كه در ركاب تو جان بازيم
گرديم شهيد فاطميه زهرا

*****************
گر نمیشد خلق احمد خلقت دنیا نمیشد
خلقت دنیا نمیشد گر علی مولا نمیشد
خلقت دنیا و احمد با علی هرگز میسر
بی وجود حضرت صدیقة کبری نمیشد

*****************
داني كه چرا سرشك مانوس عليست
يا آه چرا به سينه محبوس عليست
يك مرد نبود تا بگويد نامرد
اين زن كه تو ميزنيش ناموس عليست
جواد هاشمي

*****************
اينها كه بسوي خانه ام تاخته اند
اينها كه مرا به گريه انداخته اند
با چادر و چوبه هاي بيت الاحزان
از بغض تو مشعل همگي ساخته اند

*****************
آنان که بر این خانه هجوم آوردند
در خاک نهال کینه را پروردند
در کعبه علی شکسته بتها شان را
اکنون به در خانه تلافی کردند

*****************
گلخانۀ وحی طعمۀ آذر شد
گل رفت زدست وغنچه اش پرپر شد
شد حرمت صدیقۀ کبری پامال
یک آیه جدا ز سورۀ کوثر شد

*****************
در گلبن وحی رکن دین افتاده
یا شهپر جبریل امین افتاده
ای خاتم انبیا به فریاد برس
قرآن علی روی زمین افتاده

*****************
خزان با برگ نیلوفر چه کرده ؟
شرر با لالۀ پر پر چه کرده ؟
نمی دانم خدا میداند و بس !!
که با آن سینه میخ در چه کرده ؟

*****************
خدایا گنج با گنجینه ام سوخت
میان شعله ها آیینه ام سوخت
چنان مسمار در قلبم فرو رفت
که محسن گفت مادر سینه ام سوخت

*****************
در زیر لگد دو چشم من سوی تو بود
گیسوم پریشان تو و موی تو بود
با پهلوی بشکسته تو دیدی حیدر
زهرا همه جا همیشه پهلوی تو بود

*****************
از شعلۀ نار گل به احمد دادند
بر بانوی وحی تحفه بی حد دادند
ضرب لگد و غلاف تیغ و سیلی
اجریست که بر آل محمد دادند

*****************
خون است که روی خاک خشت افتاده است
داغ است به قلب سر نوشت افتاده است
خیزید وفرشته را به بیرون ببرید
آتش به در باغ بهشت افتاده است

*****************
من حاجی کعبه ی امامت هستم
در حج ولا در استقامت هستم
تا اینکه علی را به سلامت دیدم
در اوج شکستگی سلامت هستم

*****************
در کوچه ای که بسته زکین را چاره شد
دیدم که گوش مادرم از کینه پاره شد
آن بی حیا چنان زده سیلی به مادرم
کز گوش او رها به زمین گوشواره شد

*****************
از هر طرفی که رهسپر می گشتم
پیش ضربات او سپر می گشتم
همراهم اگر نبود در کوچه حسن
تا خانۀ خود چگونه بر می گشتم

*****************
من بودم باب هل اتي را بستند
امكان رسيدن به خدا را بستند
اي كاش بميرم كه خجالت زده ام
من بودم و دست مرتضي را بستند

*****************
عمريست رهين منت زهرائيم
مشهور شده به عزت زهرائيم
مُرديم اگر به قبر ما بنويسيد
ماپير غلام حضرت زهرائيم

*****************
ما زنده به لطف و رحمت زهرائيم
مامور براي خدمت زهرائيم
روزي كه تمام خلق حيران هستند
ما منتظر شفاعت زهرائيم

*****************
بر چهره شکوه آسمانی داری
یک پنجره باغ ارغوانی داری
ای رزم تو بین کوچه ودرپس در
بر سینه مدال قهرمانی داری

*****************
بر خلق جهان كه گشته معلوم علي
از حق خودت شدي تو محروم علي
بر كنگره ي عرش بجان حسنين
با اشك نوشته است، مظلوم علي

*****************
چون مرغ سحر شكسته باشد بالم
يك تن نبود فاطمه پرسد حالم
رفتي تو ولي جان نبي روح علي
بي تو به خدا صفا ندارد عالم

*****************
یا فاطمه تو مظهر داور هستی
احمد صدف و تو مثل گوهر هستی
هم – کفو علی مرتضا ئی زهرا
هم برحسن وحسین مادر هستی

*****************
ای مظهر اوصاف خدای یکتا
ای دخت نبی ام ابیها زهرا
بر دامن تو دست توسل زده ایم
دریاب زلطف وکرم خود مارا

*****************
مجموعه آیات خدائی زهرا
محبوبه ذات کبریائی زهرا
ام الاب و ام الحسنینی بانو
همتای علی مرتضائی زهرا 

  ***
مدح تو چه کسی به غیر داورگوید
باید که کسی مثل پیمبر گوید
ازبعد خداوند ونبی مدح تورا
شایسته بود کسی چوحیدر گوید 

  ***
یا فاطمه ما زدوستانت هستیم
همواره مطیع خاندانت هستیم
محتاج شفاعتیم از تو زهرا
از روز نخست مابه تو دل بستیم 

  ***
ای یاس علی مهر تو گنجینه ماست
روشن زمحبت تو آئینه ماست
گویند مزار توست مخفی اما
من معتقدم که قبر تو سینه ماست 

  ***
 
زهرا که گل محمد و عشق علی است
 از نسل پری است ياکه آدم از چیست
چون هر چه به مدح او نوشتم کم بود
 ناچار نوشتم که نمی دانم کیست 

  ***
دیدار بقیع ز آرزویم نرود
من فاطمیم ز خلق وخویم نرود
عمریست غلام در گه زهرایم
یا رب مددی که آبرویم نرود

***
سروده ی حبیب الله موحد



موضوعات مرتبط: رباعی ودوبیتی ها

برچسب‌ها: رباعی و دوبیتی های فاطمیه مهدی وحیدی
[ 23 / 12 / 1392 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]
صفحه قبل 1 صفحه بعد